بسم الله
سلام.
چند روز گذشته تقریبا داشتم زیر بار مسئولیت له میشدم و البته این له شدن رو دوست دارم! اما خب یکی از مضراتش دیر به دیر به روز شدن اینجاست. سه جلسه گذشته کلاس مجردها رو با هم میگم.
جلسه 94
+یکی از مطالب مهمی که مطرح شد، مهارت خجالت کشیدن بود. خصوصا برای دخترها. اینکه هیچ وقت به هیچ وجه این مهارت رو از دست ندیم، و حواسمون باشه همیشه با حیا باشیم. اصلا خجالت کشیدن یک نوع مهارت هست که آدم باید بلد باشه. و خب به طور فطری فکر کنم در وجود دخترها وجود داشته باشه. ما باید تقویتش کنیم و مراقب باشیم هیچ موقع از بین نره.
+مطلب بعدی که شاید مهم تر از قبلی باشه _با کمال شرمندگی به خاطر استفاده از این لغت_ دختر بازی پیچیده بعضی از پسرهاست. دخترها حواسشون خیلی جمع باشه. اصلا بعضی اتفاقات از پیش تعیین شده هستند و ما خبر نداریم. مثلا بعضی تصادفها هدفمند اتفاق میافتن برای ایجاد یک ارتباط. که تو اصلا متوجه نمیشی چی شد و چرا شد! بعضی از پسرها _متأسفانه_ خیلی واضح اهل ارتباطگیری با دخترها هستن که خب تکلیف این افراد مشخص هست و کسی هم که وارد رابطه باهاشون میشه هم یقینا آگاهانه این کار رو میکنه. اما دسته دوم حواس جمع میطلبه. مثلا به اسم هدایت شدن میاد سمتت و از طریق خدا و پیغمبر و ولی فقیه و... وارد میشه، تو هم احساسات مذهبیات تحریک میشه و فکر میکنی وظیفه امر به معروف داری! (حالا نیست همیشه امر به معروف میکنیم! این یکی رو حتما باید انجامش بدیم!! متوجه میشی؟) در حالیکه نه هیچ دختری وظیفه هدایت هیچ پسری رو داره (حتی در ازدواج هم نباید به نیت هدایت کردن و با این تفکر فرشته نجات بودن ازدواج کرد.) و نه هیچ پسری وظیفه هدایت هیچ دختری رو. (خب برعکسش هم وجود داره ولی احتمالا گول خوردن از سمت دخترها در این مورد بیشتر باشه.) پس به کسی که میاد از تو سوال میکنه و با تو بحث میکنه تا هدایت بشه یا هدایتت کنه، حتما شک کن! چرا بین اینهمه آدم اهل مطالعه و دانا، تو؟ ضمن اینکه شاید این اتفاق حتی با نیت سوء هم نیفته و طبیعت جذاب بودن دو جنس متفاوت برای هم منجر به این اتفاق بشه. پس بدبین نسبت به نیتش هم نبودی (که اگر نبودی به احساس خودت شک کن!)، از اتفاقات بترس.
+مطلب آخر، سنت صدقه دادن در کلاس هست که اول جلسه «همه» بچه ها هر چقدر میخوان صدقه میدن و این پول دست به دست میره سمت راست تا میرسه به مسئولش. نکته اول اینه که حتی اگر پول نداری قرض کن بده. دوم پول دستت نمونه و حتما رد بشه. سوم پول حتما به دستت بخوره. چهارم موردی که بهش صدقه داده میشه هم توسط خود اعضای کلاس انتخاب میشه. و در حین انتخاب مورد مباحثاتی صورت میگیره که کلی آموزنده هستند. مثلا اینکه هیجانی نشیم تا کسی با اشک و آه اومد از مشکلاتش گفت بهش پول بدیم، و بعدا بفهمیم همش دروغ بوده! ریز بشیم به جزئیات. لازم نیست به هرکسی کمک کنیم. سنت صدقه دادن ترویج مهربانی و آموزش مدیریت محبت هست...
جلسه 95
+بچههای طلاق اتفاقا میتونن درک بهتری از زندگی داشته باشن. و قدر زندگی رو بیشتر بدونن. بچههای طلاق اتفاقا میتونن آروم ترین بچهها باشن. و بهترین زندگیها رو داشته باشن. انسان مختاره که چه اخلاق و رفتاری داشته باشه. و این اصلا ربطی به بچه طلاق بودن نداره.
+اگر کسی مشکلی داره دلیلی نداره قضاوت کنیم. نسبت به مشکلش بیتفاوت نباشیم اما قضاوت هم نکنیم. زندگیشو خراب نکنیم. گاهی هر کس هر قصهای رو یه شکل میبینه. گوش که میکنی میبینی از زبان هر کسی داستان یه شکل دیگه هست. پس نمیشه قضاوت کرد.
+آدمهایی که زیاد به خودشون ایراد میگیرن، جریمههاشون ته نداره! دیدید بعضیها همش میزنن تو سر خودشون و هی میگن اه اینجا رو خراب کردم اه اونجا رو اشتباه کردم؟ خب مؤمن خدا به جای سرزنش بیجا خودت رو مدیریت کن! والا!
+اگر با کسی (مثلا نامحرم و ناشناسی در فضای مجازی) درمورد موضوعی مخالف بودیم، یک کلام بگیم مخالفم و تمام. این کلمه کوتاهه اما یک دنیا اثرگذاره. باور کنید لازم نیست با هرکس و ناکسی وارد بحث و جدل بیمورد و بعضا خطرناک! بشیم. خدا بگو مگو رو دوست نداره. قاطع باشیم و وارد بازیهای دیگران نشیم... با نامحرم، خصوصا مغرضها اصلا بحث نکنیم. ابراز مخالفت خوبه و کافی. و اینکه خوبها با هم فضا رو حفظ کنن و نذارن جو از دستشون خارج بشه.
+اگر کسی حرفی زد بلد باشیم به اون حرف واکنش نشون بدیم. مثلا یکی میگه پدربزرگم از دنیا رفته، تو بگو خدا رحمتش کنه! این یعنی «جرأتمندی رفتار اجتماعی مؤدبانه». یعنی بلد باشیم روابط اجتماعی مؤدبانهای با مردم برقرار کنیم. که خیلی هم میتونن مفید باشن.
+از پدر و معلم دفاع کردن خوبه. خیلی هم خوبه. ولی دفاعی که مؤثر باشه. جو زده نشیم. احساسی جواب ندیم. حواسمون باشه که دفاع باید مؤثر باشه. جدل زمینه ارتباط هست، ارتباط ِ ...!
+و در آخر اینکه خوبه تمرین اخم کردن، سر به زیر انداختن و گزیدن لب کنیم. آدم با تغییر چهره میتونه کلی پیام برسونه که شاید در کلام اون اثر رو نداشته باشه.
راستی! این جلسه حاج عبدالرضا هلالی هم اومدن و چند دقیقه ای برامون روضه خوندن، که بسی چسبید...
جلسه 96
+همه ورق های زندگیمون رو رو نکنیم. همه اسرار رو نگیم. حتی اصلا اگر دعوا هم شد چیزی باقی بذاریم بمونه. به هیچ کس 100% اعتماد نکنیم. و اسرارمون رو بهش نگیم. (ر.ک به حدیث امام علی) شاید بعضیها واقعا نیاز داشته باشن در مورد هر مسئله ای با یک نفر محرم حرف بزنن، خب الان قصد داریم یک کم از این کار بترسیم و بترسونیم!
+دوستیمون با دوست صمیمی مثل کوه یخی باشه. بیشترش در آب و کمترش بیرون آب. اینکه همه اقوام و آشنایان بدونن من با فلانی خیلی دوستم، حسادت برانگیز میشه و ممکنه بعضیها قصد بهم زدن این رابطه خوب رو داشته باشن.
+کسی که از بچگی باهاش بزرگ شدم، ممکنه بعدا پروانه بشه و بپره، ولی من کرم بمونم! مگر اینکه نقشه زندگیمون با هم یکی باشه. اون موقع هست که با هم رشد میکنیم. پس صرف اینکه از بچگی بزرگ شدیم و همدیگه رو دوست داریم، دلیل نمیشه.
+اگر با کسی یا چیزی مخالفیم، خودمون رو نکشیم کنار. وقتی خودمون رو بکشیم کنار، میشیم دشمن طرف مقابل، اونم میگه به درک که خوشت نیومد! خودمون رو نکشیم کنار، بلکه مؤثر باشیم و فضا رو بگیریم دستمون. اتفاقا طرح دوستی بریزیم و در قالب محبت اثر گذار باشیم.
راستی! قشنگی صبر به توی دل نگه داشتنشه...